مگه میشه؟
توی کوچه های خلوت راهیه عشق تو بودم
راهی ترانه هایی که برای تو سرودم
زیر لب می خوندم آروم تک تک ترانه هاتو
به امیدی که دوباره میشنوم بازم صداتو
ولی هرچی انتظار کشیدم نیومدی
هرچقدر تو کوچه ها قدم زدم نیومدی
همه ی ترانه هام توی گریه گم شدن
زیر پام خیس شد از اشکام تو بازم نیومدی
به خودم می گفتم هرجا که باشی میای سراغم
آخه گفته بودی جز تو هیچ کسی رو دوست ندارم
باورم نمی شد از من ببری واسه همیشه
آخه گفته بودی عشقت توی جونم کرده ریشه
گفتم آخه مگه میشه تو به یاد من نباشی
مگه می شه که بخوای تو بری و از من جدا شی؟
نویسنده: نیلوفر(شنبه 86/10/8 ساعت 10:48 عصر)